بچههای فرات؛ پديدآور: ليلا قرباني؛ ناشر: مسجد مقدس جمكران؛ تعداد صفحات: 137
«بچههای فرات» روایتی نو از واقعه کربلاست. ماجرای چند پسر نوجوان که مدتي است خبر آمدن امام حسین عليهالسلام به کوفه را شنيدهاند و حالا میکوشند تا در زمره یاران او باشند. آنها شنیدهاند که دعوتکنندگان امام عليهالسلام حالا كه وقت حمايت و همراهي شده پشت او را خالی کردهاند.
اين داستان بيمها و تردیدهاي افرادي را روايت ميكند كه بخاطر طمعشان ولي خدا را تنها گذاشتهاند اما فطرت پاك نوجوانهايي شجاع آنها را به سوي چشمه خورشيد ميخواند. بهرهگيري از منابع تاریخی و فضاسازيهاي جذاب داستان از ويژگيهاي آن به شمار ميرود و آن را از ساير آثار مشابه متمايز ميكند.
در بخشي از كتاب ميخوانيم:
از درد بيهوش شده بود. يكي از همان چوپانها شب ديده بود كه عبدالله دارويي را در ظرف آب مأموران ريخته و سريع خودش را به آنها رسانده و پيش دستي كرده بود. آنها هم نامردي نكرده بودند و وقتي عبدالله آب را آورده بود، براي امتحان آن را به خوردِ خودش داده بودند. چند ساعتي بود كه در خواب عميقي رفته بود. ص 112